حفیظ الله امین رئیس جمهور وقت افغانستان توسط روسها چګونه کشته شد ؟
تاریخ:ششم دی ماه 1358؛ 27 دسامبر 1979
محل: پایتخت افغانستان؛ کابل
نتیجه: پیروزی شوروی سابق و کودتاچیان طرفدار
مسکو؛ مرگ حفیظ الله امین رئیس جمهور وقت افغانستان
متخاصمین
|
||
شوروی
سابق
|
جمهوری
دموکراتیک افغانستان
|
|
فرماندهان
|
||
سرهنگ
گریگوری بویارینف †
سرگرد
خالبیوف فرمانده گردان مسلمانان
سرگرد
رومانف فرمانده واحد تندر
سرگرد
سیمینوف فرمانده واحد اوج
|
ژنرال
یعقوب فرمانده کل ستاد ارتش
|
|
استعداد رزمی
|
||
661 نفر از واحدهای
نیرو مخصوص و چترباز
|
2500 نفر
|
|
تلفات
|
||
19 نفر کشته
50
نفر مجروح
|
400 نفر کشته و مجروح
1700
نفر اسیر
|
|
کودتای نورمحمدرترکی و
کودتای حفیظ الله امین
در اواسط بهار 1357 افسران
طرفدار شوروی با کودتایی در افغانستان قدرت را در دست گرفتند. در رژیم جدید
پس از کودتا، نورمحمد ترکی به
ریاست جمهوری رسید و حفیظ الله امین نخست وزیر شد. نورمحمد ترکی تصمیم گرفت که
بنیان های سنتی را درجامعه سنتگرای افغانستان از بین ببرد. سران قبایل مخالف
فعالیتهای ترکی بودند و برای مخالفت با وی دست به اسلحه بردند. در اسفندماه 1357
شهر هرات درحالی به دامن مجاهدین سقوط کرد که بیشتر افراد لشکر17 پیاده به مجاهدین
پیوسته بودند. نیروهای نظامی طرفدار ترکی ،با پشتیبانی نیروی هوایی، به شهر هجوم
آوردند و پس از یک درگیری خونبار شهر را از کنترل مجاهدین خارج کردند. بیش از 5000
غیرنظامی در طی نبردها کشته شدند که تعدادی از شهروندان شوروی سابق نیز در میان
آنان دیده می شد.
در بهار و تابستان 1358 دولت
افغانستان برای مقابله با مجاهدین افغانی چند بار از شوروی تقاضای مداخله نظامی
کرد. در روز 26خرداد دولت شوروی موافقت کرد تا تعدادی تانک و زره پوش بی.ام.پی
برای محافظت از کابل ، فرودگاه بگرام و
شیندند اعزام کند. در روز ششم تیرماه یک گردان هوابرد روسی به پایگاه بگرام اعزام
شدند. تمام این افراد از یونیفرم های ارتش افغانستان استفاده می کردند. باوجود
این، سربازان روسی تحت فرمان مشاورین روسی مستقر در کابل خدمت می کردند؛ نه دولت
افغانستان. در پاییز سال 1358 در اثر فرار پرسنل ارتش و یا پیوستن آنها به مجاهدین
استعداد ارتش از 90000 نفر به 40000 نفر کاهش یافته بود. نیمی از افسران ثابت ارتش
برکنار، اعدام یا فراری شده بودند.
در اواخر تابستان 1358 حفیظ
الله امین قدرت را در دست گرفت و ترکی را مخفیانه از بین برد. با این وجود، امین
به روسها وانمود می کرد که ترکی زنده و در بستر بیماری است. گذشت زمان ثابت کرد که
شیوه های مدیریتی امین بهتر از ترکی نیست و روسها نظاره گر خروج افغانستان از
دایره قدرتشان بودند.
پس از یک ماه، امین از روسها
درخواست نیروهای کمکی بیشتری به استعداد هنگ یا لشکر کرد. کا.گ.ب احساس می کرد که
امین عامل ناآرامی ها در افغانستان می باشد و باید یک رژیم کمونیستی جای دولت او
را بگیرد. یک کمیسیون دولتی در شوروی تشکیل شد و در اواسط آبان ماه نتیجه گرفت که
امین در حال تصفیه نیروهای مخالف خود ،از جمله هواداران شوروی، است. این کمیسیون
گزارش کرد که امین در حال یافتن راهی برای پیوستن به محور چین-پاکستان است و
وفاداری رژیم او نسبت به شوروی زیرسوال قرارگرفت. به ویژه، درزمینه ملاقات پنهانی
امین با یک مقام آمریکایی نگرانی هایی وجود داشت. اگرچه توافقی بین آمریکا و کابل
صورت نگرفته بود، نفس این ملاقات موجب ایجاد سرآسیمگی در کرملین گشت. آخرین
استدلالها برای حذف امین اطلاعاتی بود که کا.گ.ب از عواملش در کابل به دست آورده
بود و نشان می داد که امین از مدتها قبل عامل سیا بوده است. به هرحال، امین همیشه
و همه جا دوستی خود را نسبت به شوروی ابراز می کرد.
درنهایت، دفتر سیاسی حزب
کمونیست تصمیم گرفت تا خود وارد کارزار شده و اوضاع را به نفع کمونیستها آرام کند.
روسها قبلا هم در مجارستان و چکسلواکی با توسل به نیروی نظامی از خارج شدن کشورهای
پیرامون خود از مدار کمونیسم جلوگیری کرده بودند. حال، کرملین تصمیم گرفته بود که
روشهایی را که در اروپا آزموده بود در یک کشور آسیایی پیاده کند.
در روز اول دی ماه 1358،
مستشار عالی شوروی در ارتش افغانستان به افغانها پیشنهاد داد که تانکها و دیگر
تجهیزات مهمشان را برای اجرای تعمیرات اساسی از حالت عملیاتی خارج کنند. دراین
اثنا، ارتباطات رادیویی کابل با دیگر نقاط کشور قطع شد. 3 روز بعد و با خرابتر شدن
وضعیت امنیتی کشور، تعداد زیادی از نیروهای هوابرد شوروی به دیگر نیروهای شوروی در
کابل پیوستند. همزمان با این اقدامات، امین که احساس خطر کرده بود به قصر تاجبک
رفت تا بیشتر درامان باشد. بر اساس اظهارات ژنرال توخارینوف ،فرمانده ارتش چهلم
شوروی، و ژنرال مریمسکی امین کاملا از تحرکات نظامی روسها
آگاه شده بود و برای دورکردن نیروهای شوروی از کابل از آنها خواسته بود که آنها در
شمال افغانستان با مجاهدین درگیر شوند. قبل از آنکه نیروهای روسی وارد خاک
افغانستان شوند برادر امین به همراه ژنرال باباخان با فرمانده ارتش چهلم شوروی
ملاقات کردند تا مسیرهای حرکت سربازان شوروی را بررسی کنند. اما روسها در نهان روز
ششم دی را به عنوان روز کودتا تعیین کردند. شمارش معکوس آغازشده بود.
عملیات کولاک-333 یکی از
موفقیت آمیزترین عملیاتهای کماندویی در طول تاریخ به شمارمی رود. در طی این عملیات
تعداد محدودی از پرسنل نخبه واحدهای عملیات ویژه کا.گ.ب و ارتش شوروی سابق بکارگرفته
شدند. نیروی مهاجم عبارت بودند از: 24 نفر از افراد واحد "تندر" از گروه آلفا
تحت فرمان ک.گ.ب؛
30 نفر از نیروی ویژه "اوج" تحت فرمان کا.گ.ب؛ 520 سرباز از
گردان 154 مستقل عملیات ویژه تحت فرمان جی.آر.یو (ملقب به گردان مسلمانان) و 87 نفر از افراد
گروهان چترباز.
نشان
ویژه گروه آلفا
تعدادی از افراد واحدهای
تندر و اوج در اوایل دی ماه وارد کابل شده بودند تا شناسایی های لازم را برای شروع
عملیات انجام دهند. این افراد 13 هدف اصلی را ،که باید در شب حمله تصرف شوند،
شناسایی کردند. بیشتر این مراکز در مناطق امروزی تر شمالی کابل واقع شده بودند.
کاخ ریاست جمهوری، ستاد ارتش و سرویس اطلاعاتی ارتش در حومه جنوب شهر قرارداشتند.
قرارشد که 13 گروه برای تصرف این ساختمانها به صورت جداگانه وارد عمل شوند. زمان
عملیات به صورت یکسان برای تمام گروه ها درنظر گرفته شده بود اما نحوه اجرای
عملیات از مرکز صادرنشده بود. فرمانده محلی هر گروه وظیفه داشت شناسایی های مورد
نیاز خود را به عمل آورد، نقشه های لازم را طراحی کرده و آنها را در شب کودتا
اجراکند.
افراد گردان 154 نیروی مخصوص
از سربازان جمهوری های جنوبی شوروی مانند تاجیکستان و ترکمنستان تشکیل شده بودند.
این افراد به زبانهای تاجیکی، ازبکی، فارسی و دیگر زبانهای محلی افغانستان صحبت می
کردند و شناسایی آنها از افغانی های اصیل بسیار مشکل می نمود. افراد این واحد در
ماه آبان وارد افغانستان شده بودند و با یونیفرم های ارتش افغانستان به عنوان
افراد محافظ دفتر و کاخ ریاست جمهوری خدمت می کردند. به غیر از افراد فرماندهی و
ستاد، این گردان دارای 4 گروهان عملیاتی بود. گروهان اول مجهز به زرهپوش های
بی.ام.پی و گروهان های دوم وسوم مجهز به زرهپوشهای چرخدار بی.تی.آر-60 بودند. گروهان چهارم شامل یک جوخه مجهز به نارنجک انداز خودکار،
یک جوخه مجهز به آتش افکن و یک جوخه مهندسی-رزمی بودند. علاوه بر این گروهان ها،
گردان مسلمانان دارای 3 جوخه مستقل نیز بود: جوخه مخابرات، جوخه شیلکا و جوخه تدارکات. هر گروهان دارای یک نفر مترجم بود. این
گردان بعدها الگویی برای ایجاد 8 گردان مشابه دیگر شد که شوروی آنها را در
افغانستان بکارگرفت. در طی اشغال افغانستان این نیروها بیشترین تلفات را به
مجاهدین وارد کردند.
افراد گردان مسلمانان
چتربازان روسی در افغانستان در
حین دریافت نشان شجاعت
انفجار در شفت
در ساعت 19:30 روز ششم دی ماه 1358انفجارهای
عظیمی کابل را لرزاند. یک گروه 10 نفره از مردان واحد اوج مرکز ارتباطات کابل را
که "شفت" نامیده می شد منفجرکردند و ارتباط پایتخت با دنیا قطع شد.
این افراد در ویلایی در کابل مستقر بودند و پس
از شنیدن پیام رمز آغاز عملیات از بیسیم با ماشین به سوی هدفشان حرکت کردند. یکی
از افراد گروه مشغول گپ زدن با نگهبان شد و دیگران به بهانه رفع اشکال وارد
ساختمان شدند. پس از نصب بمبها، زمانسنج فیوزها برای 15 دقیقه بعد تنظیم شد و گروه
ساختمان را ترک کردند. انفجار شفت مانند علامت آغازحمله برای دیگر گروه ها بود.
به کاخ ریاست جمهوری خوش
آمدید
در ساعت 19:15 حمله به کاخ
ریاست جمهوری آغازشد. هدف اصلی یافتن و ازمیان بردن حفیظ الله امین و جانشینی او
با کاندیدای مورد نظر مسکو بود. از دید کا.گ.ب امین در ضعیفترین موقعیت دفاعی ممکن
بود. کاخ در تپه ای در جنوب شهر بود و هیچ راهی وجود نداشت که در صورت درخواست کمک
طرفداران امین بتوانند به سرعت خود را به آنجا برسانند. بیشتر محافظان امین از
افراد قبیله وی بودند و با او نسبت خونی داشتند. نیرویی به استعداد یک تیپ حفاظت
از داخل و خارج کاخ را برعهده داشت. دکتر و آشپز امین روس بودند و مستشاران نظامی
و امنیتی روس همیشه به او دسترسی داشتند. افراد گردان مسلمانان قسمتی از شرق کاخ
را حفاظت می کردند. بعضی از اتاقکهای نیمه تمام آنها کاملا بر کاخ اشراف داشت.
در یک حرکت ابتدایی برای کم
کردن مقاومت مدافعین، گردان مسلمانان 2 روز قبل از حمله یک مهمانی به افتخار
فرماندهان محافظین برپاکرده بود. پرسنل کا.گ.ب یک جعبه ودکای مخصوص سفارت، کنیاک و
غذاهایی لذت بخش چون خاویار و ماهی برای پذیرایی ازمهمانان آماده کرده بودند.
مشروبات الکلی را در قوری سرو کرده بودند تا ظاهر کار حفظ شود و موجبات رسوایی
مهمانان فراهم نشود.
فرمانده محافظین ،سرگرد
جانداد، به علاوه 16 نفر از پرسنل واحد حفاظت به مهمانی وارد شدند. در زمان صرف
غذا روسها و افغانها مشغول بحث بودند. سربازانی که نقش گارسون را برعهده داشتند
برای فرماندهان روس خود آب می ریختند و برای دوستان افغانی مشروب. پس از مدتی
افغانها مست شدند و زبانشان بازشد. در آن میان روزی ،جانشین افسر سیاسی واحد
حفاظت، به یکی از روسها گفت که ترکی به دستور امین خفه شده است. سرگرد جانداد
بلافاصله به روزی دستور داد تا ضیافت را ترک کند. این نکته برای روسها خیلی مهم
بود چرا که تا آن روز آنها از کشته شدن ترکی مطمئن نبودند. اکنون آنها کاملا مطمئن
شده بودند که امین بر خلاف میل روسها حرکت می کند و درباره سرنوشت ترکی به آنها
دروغ گفته است.
پس از به انتها رسیدن
مهمانی، ژنرال دروژوف ،فرمانده پایگاه کا.گ.ب در کابل، با فرماندهان واحدهای ویژه
کا.گ.ب ملاقات کرد. او وظیفه هر کس را تعیین کرد و افراد آمادگی خود را اعلام
کردند. تنها کمبود در نقشه روسها نداشتن نقشه داخلی قصر بود. فردای آن روز یوری
کوتپوف ،مشاور روسی محافظان امین که خود افسر کا.گ.ب بود، چند تن ازافسران کا.گ.ب
را با خود به داخل قصر برد. آنها با دقت همه جا را وارسی کردند و کمی بعد نقشه
تمام قصر بر روی میز ژنرال دروژوف قرار داده شد. به هرحال کوتپوف از تقاضای دروژوف
مبنی بر کاستن از تعداد نگهبانها خودداری کرد چرا که این دستور ممکن بود باعث
بدگمانی افغانها شود.
روز قبل از حمله، سرگرد
رومانوف ،فرمانده تندر، و سرگرد سیمینوف ،فرمانده اوج، به همراه هم یک عملیات
شناسایی از میدان انجام دادند. آنها مشاهده کردند که بر فراز تپه ای که در نزدیک
کاخ است ،و تانکها بر آن اشراف دارند، یک رستوران و قمارخانه قراردارد که افسران
عالی رتبه افغان اغلب به آنجا رفت و آمد می کنند. آنها به بهانه این که به دنبال
مکان مناسبی برای برگذاری مراسم جشن سال نو مسیحی می گردند از رستوران
بازدیدکردند. ازداخل رستوران کاخ ومحوطه اطراف آن به روشنی دیده می شد. روسها از
آنجا به دقت مواضع محافظین امین را بررسی کردند و بازگشتند. در دومین پست نگهبانی
یک افسر افغان به آنها ظنین شد و آنها را پس از خلع سلاح کردن 4 ساعت نگه داشت.
درنهایت، پس از صرف چای و بحث با روسها افسر افغان رضایت داد تا آنها را آزاد کند.
حال افسران کا.گ.ب مسیرها، زمان تعویض پستها، تعداد نگهبانان و تمام اطلاعات مورد
نیاز را در اختیار داشتند.
همان شب ببرک کارمل به همراه
چند تن از نزدیکانش مخفیانه و به همراه یک پرواز از روسیه وارد کابل شدند. آنها در
سفارت شوروی درکابل پنهان شدند و اواخر شب با یک کاروان به صورت مخفیانه به
فرودگاه بگرام فرستاده شدند.
نقشه نیروهای عمل کننده در
حمله به قصر تاجبک
نمای هوایی از قصر تابجک جاده مارپیچ منتهی به قصر
به وضوح در این عکس دیده می شود.
تیپ محافظان امین دارای
مواضعی در داخل کاخ و چند آشیانه مسلسل در خارج از کاخ بودند. آنها در جاده های
منتهی به کاخ پستهای ایست-بازرسی برقرارکرده بوند و یک پست دیده بانی نیز در کوهی
در مجاورت قصر داشتند. محافظان امین با پستهای نگهبانی خود به دور قصر حلقه زده
بودند. 3 دستگاه تانک ،که در موضع دیده بانی مستقر شده بودند، می توانستند هر
جنبنده ای را که به سمت قصر حرکت می کرد هدف قراردهند. یک هنگ ضدهوایی نیز
ارتفاعات اطراف قصر را اشغال کرده بود تا از قصر دربرابر حملات هوایی محافظت شود.
آنها به 12 قبضه توپ ضدهوایی 100 میلیمتری و 16 قبضه دوشکای دولول مسلح بودند که
می توانستند بر علیه اهداف زمینی نیز بکارروند. در مجموع تعداد این نفرات در حدود
2500 نفر می شد که البته می توانستند از یاری 2 تیپ زرهی نزدیک کابل نیز بهره مند
شوند.
گروه حمله باید از یک زمین
باز محافظت شده عبور می کرد تا بتواند خود را به تپه منتهی به کاخ برساند. پس از
آن باید از راه مارپیچ تپه بالا می رفتند تا به هدف خود برسند. این راه به غایت
دشوار بود و روسها در گام اول تصمیم گرفتند از هلیکوپترهای پایگاه بگرام برای
انتقال سربازانشان به سقف کاخ استفاده کنند. به دلیل شیبدار بودن سقف و احتمال یخ
زدن آن از این نقشه صرف نظر شد. پس از آن، نقشه حمله هوایی شبانه کشیده شد اما این
طرح نیز کنارگذاشته شد. نتیجه این حمله نامعلوم بود و قبل از آن باید توپهای
ضدهوایی اطراف کاخ از کار می افتادند تا امنیت پروازها تامین شود که خود این مسئله
غافلگیری حمله را از بین می برد. در نهایت، تصمیم گرفته شد تا ترکیبی از افراد
گردان مسلمانان، واحد تندر و واحد اوج در حمله بکارگرفته شوند. تأمین وسایل نقلیه
گروه حمله به کاخ برعهده گردان مسلمانان گذاشته شد.
سرهنگ کزلوف ،فرمانده عالی جی.آر.یو در کابل، نقشه حمله به کاخ را طراحی
کرد. اولین هدف او از کارانداختن توپهای ضدهوایی بود. قرار شد تا جوخه مهندسی-رزمی
گردان مسلمانان به همراه 2 قبضه نارنجک انداز اتوماتیک به مواضع ضدهوایی حمله
کنند. نارنجک اندازها باید خدمه توپها را از سلاح هایشان دور می ساختند تا مهندسین
تحت پوشش آتش آنها به سمت توپها و مسلسلها رفته و آنها را منفجرکنند. سرهنگ دوم
شوتز ،معاون کزلوف، فرماندهی این گروه را برعهده داشت.
هدف دوم گروه حمله از میان
بردن تانکها بود. سروان شاخاتوف مأمور اجرای این کار شد و
برای اجرای آن 3 راننده تانک، 2 نفر از افراد کا.گ.ب، 2 نفر تک تیرانداز و 2 نفر
مسلسل چی انتخاب کرد. قرارشد تا این گروه سوار بر یک کامیون گاز-66 به مواضع گردان
سوم حمله کنند و تانکها را بگیرند.
گروهانهای دوم و سوم از
گردان مسلمانان به همراه یک گروهان از چتربازان تحت فرمان ستوان یکم وستروتین قرارگرفتند. این نیرو وظیفه داشت تا جلوی گردانهای دوم و
سوم افغان را بگیرد و ارتباط آنها را با دیگر واحدها قطع کند. گروهان اول از گردان
مسلمانان ،به فرماندهی شاریپوف، وظیفه یافت تا افراد واحدهای تندر و اوج را به کاخ
برساند تا به همراه هم حمله مستقیم خود به کاخ را آغازکنند.
به همراه دمیدن سپیده افراد گروه حمله خود را
آماده انجام عملیات کردند. فرماندهان یک شناسایی دیگر انجام دادند و درحالی که با
دوربین دوچشمی به اطراف نظاره می کردند فهمیدند که سرگرد جانداد و گروهی از
افسرانش در حال مطالعه مواضع دفاعی گردان مسلمانان هستند. شوتز به نزد سرگرد ژنداد
رفت و او را برای نهار دعوت کرد. سرهنگ روس تظاهر می کرد که به اینکه دوست افغانیش
یکی از مدعوین سالگرد تولد او باشد افتخار می کند. ژنداد پاسخ داد که او وافرادش
درحال انجام یک مأموریت آموزشی هستند ولی دعوت او را برای شام خواهد پذیرفت. شوتز
از او خواست تا مستشاران روس را در اختیارش بگذارد تا برای مهمانی شام آماده شوند.
این درخواست جان تعدادی از روسها را در آینده حفظ می کرد. گزارش آخرین شناسایی به
مرکز کا.گ.ب فرستاده شد و پاسخ آمد که "حمله را در ساعت 15:00
آغازکنید."
در ساعت 15:00؛دروژوف از سفارت شوروی پیغامی
برای واحدها مخابره کرد و زمان حمله را تا ساعت 22:00 عقب انداخت. او دوباره نظرش
را عوض کرد و ساعت حمله را به 21:00 تغییر داد اما کمی بعد بازهم نظرش عوض شد و در
نهایت به ساعت 19:30 رضایت داد. شامی که آشپز روس کاخ تهیه کرده بود باعث مسمومیت
امین، فرزندانش، عروسش و تعدادی از میهمانان شده بود. همسر امین از سرگرد جانداد
درخواست کرد تا از سفارت شوروی درخواست امداد پزشکی کند و درضمن غذا را برای آزمایش
به بیمارستان بفرستد. تمام آشپزها توقیف شدند و به محافظین کاخ افزوده شد. به
هرحال، مقصر اصلی ناپدید شده بود و کمی بعد آشپزها آزادشدند.
جراحان روسی به همراه رئیس بیمارستان نظامی
کابل به کاخ احظارشدند. تازه واردین متوجه وضعیت غیرعادی کاخ شدند. هنگامی که یکی
از پزشکان روس به بالای سرامین رسید امین به کما رفته بود و بدنش به شدت می لرزید.
به دلایل امنیتی پزشکان روس از نقشه سرنگونی امین خبرنداشتند و شروع کردند تا جان
" دوست شوروی" را نجات دهند. آنها توانستند در ساعت 18:00 جان امین را
نجات دهند اما متوجه شدند که اتفاقات عجیبی در جریان است.
محافظین کاخ نسبت به این واقعه حساس شدند و تعداد
بیشتری از افرادشان را بکارگرفتند. به یک تیپ زرهی در نزدیک کابل پیام داده شد تا
خود را برای کمک رساندن به قصر آماده کند. در ساعت 18:30 فرمانده این تیپ به یکی
از گردانهایش آماده باش داد ولی نتوانست برای حرکت از مرکز تأییدیه بگیرد.
چتربازان شوروی تمام واحدهای نظامی مستقر در کابل را از هم جداکرده بودند و
ارتباطات آنها را قطع کرده بودند. هنگامی که افراد او در حال رفع عیب سیستمهای
مخابراتی و خطوط تلفن بودند ناگهان 4 دستگاه بی.ام.دی
روسی در پادگان را شکستند و ساختمان فرماندهی تیپ را محاصره کردند. پس از گفتگوی
روسها با فرمانده تیپ وی به رانندگان تانکها دستور داد که تانکهایشان را خاموش
کنند. بدین سان نیروی کمکی هیچگاه به قصر تاجبک نرسید.
کمی قبل از ساعت 19:00 سرهنگ کا.گ.ب کوزلوف
ژنرال مگمدوف ،رئیس هیئت مستشاری شوروی در افغانستان، را به نزد خود خواند و به او
گفت که به دلیل رویدادهای پیشبینی نشده باید زمان حمله تغییر کند و حمله باید هرچه
سریعتر آغازگردد. پس از چند دقیقه 12 نفر از افراد گروه حمله به فرماندهی سروان
شاخاتوف سوار بر زرهپوشهایشان شدند و به سمت موضع تانکها راندند. وظیفه آنها گرفتن
تانکها واطمینان از عدم استفاده آنها بر علیه دیگر واحدهای گروه حمله بود. پس از
آن، باید به فریب مدافعین قصر می پرداختند. آنها با حمله به قصر باید وانمود می
کردند که گروهی از نگهبانهای افغانی هستند که قصد شورش دارند تا توجه محافظان قصر
را به خود جلب کنند. آنها باید این تصور را به وجود می آوردند که اولین آتشباری از
جانب سرفرماندهی تیپ محافظ انجام گرفته است. گروهان دوم از گردان مسلمانان باید در
مواضعشان باقی می ماندند تا حرکت گروه شاخاتوف را پوشش دهند.
بر اساس نقشه، گروه شاخاتوف باید 15 دقیقه قبل
از زمان آغاز حمله به راه می افتاد. آنها باید از ناحیه ای که توسط گردان سوم
افغان دفاع می شد عبور می کرد. زمانی که شاخاتوف و افرادش به این محوطه رسیدند
گردان را در حالت آماده باش دیدند. فرمانده گردان در میان سربازانش ایستاده بود و
در حال تقسیم مهمات بین آنها بود. شاخاتوف وضعیت را درک کرد به سرعت تصمیم گرفت و
مرکز فرماندهی گردان را اشغال کرد. کامیون حامل افراد شاخاتوف با حداکثر سرعت حرکت
می کرد که ناگهان به وسیله افسران افغان متوقف شد. تنها چند ثانیه طول کشید که این
افسران با دست بسته در کف کامیون خوابانیده شوند. کامیون گاز-66 از جای پرید وتنها
ابری از غبار پشت سرش باقی ماند.
در اولین لحظه سربازان گردان نفهمیدند که چه
اتفاقی افتاده است اما خیلی زود به خود آمدند و تیراندازی به سوی کامیون آغازشد
اما دیگر بسیار دیر شده بود. کامیون در پشت غبار ناپدید شده بود و نشانه گیری دقیق
ممکن نبود. شاخاتوف 200 متر جلوتر رفت و به یک زمین مناسب رسید. در آنجا کامیون را
متوقف کرد و افرادش پیاده شدند. افراد گروه پس از خوابیدن بر زمین افراد گردان سوم
افغان ،که تعقیبشان می کردند، به گلوله بستند. سربازان افغانی ،که بدون فرمانده
مانده بودند، نظمشان را از دست داده بودند و به هدف مناسبی مبدل شده بودند. 2 قبضه
مسلسل سنگین و 8 قبضه سلاح هجومی گروه شاخاتوف بیش از 200 نفر از افراد گردان سوم
افغان را بر زمین ریخت. در همین اثنا، تک تیراندازها محافظین تانکها را هدف
قراردادند. هنگامی که کامیون گروه شاخاتوف دوباره به راه افتاد سرهنگ کزلوف به
افراد گردان مسلمانان، گروهان چترباز و گروه های تندر و اوج فرمان "آتش"
و "پیشروی" داد. راکتهای قرمز علامت دهی به آسمان شلیک شدند و رمز
"کولاک-333" از بیسیم شنیده شد. ساعت دقیقا 19:35 دقیقه را نشان می داد.
ستوان یکم واسیلی پراوت
با دو قبضه شیلکای 4 لول که دراختیار داشت مستقیما به سمت قصر آتش گشود. 2 قبضه
شیلکای دیگر برای پشتیبانی از گروه شاخاتوف به سمت مواضع گردان دوم افغان
تیراندازی می کردند. نارنجک اندازهای اتوماتیک به سمت مواضع تانکها تیراندازی
کردند و اجازه ندادند تا خدمه تانکها به تانکهایشان واردشوند.
پس از شنیدن انفجار شفت و با
آغاز حمله، گروهانهای دوم و سوم از گردان مسلمانان و گروهان چترباز سوار بر
زرهپوشهایشان محافظین شخصی را زمینگیر کردند. در همین زمان، گروهان اول گردان مسلمانان
به همراه نیروهای ویژه کا.گ.ب به سمت قصر حرکت کردند.
افراد واحد اوج پیاده شدند. بی.تی.آرها به سمت
پستهای بازرسی خارجی راندند و به جاده ای پیچیدند که مانند مار به دور تپه پیچیده
بود تا به قصر برسند. جاده به خوبی حفاظت شده بود و دیگر مسیرهای منتهی به قصر مین
گذاری شده بودند. اولین زرهپوش که از پیچ گذشت به سختی توسط آتش مسلسلهای سنگین
هدف قرارگرفت. بی.تی.آر دوم بلافاصله هدف قرارگرفت و منفجر شد. افراد داخل آن
درحالیکه چند نفر جراحت برداشته بودند به سرعت زرهپوش را ترک کردند. فرمانده
زرهپوش به شدت مجروح شده بود و درحال مرگ بود. افراد اوج از بی.تی.آرها خارج شدند
و به سوی قصر آتش گشودند و درهمین حال شروع کردند تا با استفاده از نردبان از تپه
بالا روند.
در این زمان گروه تندر حرکت کرد. زرهپوشی که در
جلوی ستون حرکت می کرد از طرف پست بازرسی اول هدف قرارگرفت. راننده زرپوش را متوقف
کرد و از دریچه اضطراری فرار کرد. درهای پشت زرهپوشها بازشد و افراد پیاده شدند تا
به آتش پست بازرسی جواب دهند. اولین افرادی که پیاده شدند مترجم ها بودند که
بلافاصله کشته شدند. تمام بی.ام.پی ها آتش خود را بر روی پست بازرسی متمرکز کردند
و آن را درهم شکستند. راننده زرهپوش اول بازگشت و حرکت ستون از سرگرفته شد.
بی.ام.پی ها با مسلسلهایشان شلیک می کردند و قبل ازاینکه به محل پیاده کردن
نیروهایشان برسند مهماتشان به آخر رسیده بود. از سوی قصر چند نورافکن گروه حمله را
نشانه گرفت و شلیک به زرهپوشها آغازشد. گلوله های شیلکا پس از برخورد به دیوار قصر
کمانه می کردند. زمانی که پیاده شدن افراد گروه حمله شروع شد آتش مدافعین سنگین تر
شد. چند نفر کشته و مجروح شدند و یک بی.ام.پی منفجر شد. خوشبختانه ،برای روسها،
محافظین مستقر در قصر به مسلسل های ام.پ-5 آلمانی مسلح بودند که گلوله آن در جلیقه
ضدگلوله روسها کارگر نبود. اما تیرهای شیلکا که از دیوار قصرکمانه می کرد و تیر
مسلسلهای سنگین مدافعین از جلیقه عبور می کرد.
بیشتر افراد واحد اوج سوار
بر 4 دستگاه زرهپوش بی.تی.آر بودند و به سمت غرب قصر می راندند. در آنجا از زرهپوش
هایشان پیاده شدند و پس از بالارفتن از پله ها به سمت غربی قصر رسیدند؛ قصر را
دورزدند تا در جلو آن به افراد گروه تندر بپیوندند. 5 دستگاه بی.ام.پی از گروهان
اول بیشتر افراد تندر را سوار کرده بودند و از سمت ورودی اصلی قصر وارد شدند و
افرادشان را پیاده کردند.
افراد بازمانده گروه اوج در جلوی ورودی قصر به
افراد بازمانده از گروه تندر پیوستند و از پنجره وارد قصر شدند. افراد یک گروه
طبقه اول را پاکسازی می کردند و گروه دوم به داخل راه پله های طبقه بالا تیراندازی
می کردند. اتاقها یکی پس از دیگری با نارنجک و سپس رگبار مسلسل دستی پاکسازی می
شدند. افراد هیجان زده شده بودند چرا که دستور داشتند هیچ شاهدی را زنده باقی
نگذارند.
امین درحالیکه به هر دودستش سرم وصل بود در
طبقه دوم بود و پسر 5 ساله اش که ترسیده بود از پای او آویزان شده بود. امین به
آجودانش دستور داد تا از مستشاران روسی جریان را جویا شود. او گفت:" روسها به
کمک ما خواهند آمد." اما آجودانش پاسخ داد:"تیراندازی از طرف خود روسها
است." امین از پاسخ آجودانش آشفته شد و جاسیگاری دم دستش را به سمت او پرتاب
کرد و گفت:" دروغ می گویی! غیرممکن است!" امین سعی کرد خودش با ستاد کل
ارتش تماس بگیرد اما تلفنها قطع شده بودند. امین پشت بار دراز کشید و زمانی که
اولین سرباز گروه حمله پاکسازی اتاق را شروع کرد امین هنوز زنده بود. کمی بعد
روسها بازگشتند، یک نفر او را خلاص کرد و بدنش را در یک فرش پیچیدند. گروه حمله به
پاکسازی طبقه سوم پرداخت و درنهایت قصر اشغال شد. عملیات 45 دقیقه زمان برد.
اتفاقات به ژنرال دروژوف گزارش شدند و او مسکو را درجریان قرارداد: "امین
کشته شده بود." یکی از دکترهای روس مرگ او را تأیید کرده بود.
در بیرون از قصر گردان مسلمانان که توسط
شیلکاها و تانکها حفاظت می شدند محافظین قصر را متفرق کردند. تانکها و شیلکاها دور
قصر حلقه زدند و گردان مسلمانان به همراه گروه حمله یک حلقه دفاعی تشکیل دادند و
منتظر ورود گردان زرهی کمکی افغانی بودند. همان گردانی که هیچگاه به قصرنرسید.
روسها شروع کردند تا اجساد و مجروحانشان را از
صحنه تخلیه کنند. کا.گ.ب 5 نفر را از دست داده بود که فرمانده گروه حمله کننده به
قصر ،سرهنگ گریگوری بیارینوف، در میانشان بود. 36 بازمانده گروه حمله همگی مجروح
شده بودند. گردان مسلمانان 5 کشته و 35 مجروح داشت.
افغانها تلفات سنگینی دادند. اگرچه بیشتر افراد
تیپ محافظین امین تسلیم شدند اما تیراندازی ها پس از سقوط قصر ادامه یافت. گردان
مسلمانان تمام روز با افراد گردان سوم افغان جنگید تا آنها به کوه فرارکردند. هنگ
ضدهوایی بدون زد و خورد تسلیم شد. از 300 نفر محافظین شخصی امین نیمی کشته و نیمی
اسیر شدند و تیپ محافظ امین کاملا از هم پاشیده و پراکنده شد. اسرای افغان به 1700
نفر بالغ می شدند. دختر امین در میان اسرا بود ولی پسرهای 5 و 8 ساله او در طی
عملیات کشته شدند.
http://wars-and-history.mihanblog.com/post/155