به بهانه عزاداری های اهل تشیع .. نوشته : طارق افغان
مالیدن گل ،غلطیدن در خاک و پاشیدن خاک بر سر و جان
تاریخچه عزاداری
ها :
به
گزارش خبرگزاری
تسنیم از شهرکرد، یکی از سنتهای نیک که در واقع از شعائر اسلامی است، سوگواری
برای خاندان عصمت و طهارت(ع) خصوصا سالار شهیدان امام حسین(ع) و یاران با وفایش میباشد.
مردم به کمک مجالس عزاداری میتوانند با این خاندان ارتباط برقرار کرده و از آن
فروغهای فروزان بهرهمند گردند. بنابراین یکی از مهمترین برکاتی که جامعه تشیع
از آن برخوردار است این مجالس با عظمت است که قادر است دلها را به حق، حقیقت و
ایمان و باورهای دینی متصل نماید. نخستین مراسم عزاداری علنی و همگانی توام با
تعطیل نمودن دکاکین و بستن بازارها و رها نمودن دیگر فعالیتها در روز عاشورای
سالار شهیدان از زمان" احمد معزالدوله دیلمی "در نیمه قرن چهارم هجری
متداول گردید. بعدها" ملاحسین کاشفی" در اوایل قرن دهم هجری، کتاب
"مقتل گونه روضة الشهدا" را نوشت که عدهای بر سر منبر رفته این کتاب را
برای مستمعین میخواندند تا با شنیدن مضامین آن متأثر شده و نوحه سرایی کنند. در
عصر صفویه که تشیع مذهب رسمی ایران اعلام گردید عزاداری شکل جدیتری به خود گرفت و
شعرا به جای مداحی برای افراد در خصوص کربلا و عاشورا شعر سرودند و برای افزایش
هیجان مردم نواختن طبل و کوبیدن سنج برای پیوستن مردم به صفوف عزاداری رایج شد. https://www.tasnimnews.com/fa/news/
اینکه عزاداری های اهل تشیع قبل از صده چهارم هجری رواج نبوده و حتی تا قرن دهم
هجری نیز به شکل کنونی رایج نه بود ازین به وضوح اشکار است که این کار نه سنت پیامبر است ونه اهل بیت بلکه اشخاص
دیگری این کار را رایج نموده .
ایا مالیدن گل ولای پاشیدن خاک بر صورت جواز دارد ؟
علماء اهل
تشیع در ین باره چینین فتوا داده :
حکم
گِل مالیدن و پابرهنه شدن در عزاداری
به گزارش خبرگزاری اهل بیت(ع) ـ ابنا ـ آیت الله العظمی شبیری
زنجانی از مراجع معظم تقلید شیعیان در پاسخ به استفتائی حکم "گِل مالیدن و
پابرهنه شدن در عزاداری" را بیان کردند.
متن استفتاء و پاسخ معظم له به شرح
ذیل است:
سوال: بعضی از عزاداران روز عاشورا لباس
خود را گِلی می کنند و کفش از پا در می آورند. این اعمال چه حکمی دارد؟
پاسخ: مانعی ندارد بلکه از مصادیق تعظیم
شعائر و مستحب است.
اینکه روحانی مذکور به اساس کدام دلیل شرعی این
عمل را جایز و مستحب خوانده استدلال نه کرده ولی اکثر ازین روحانیون به این حدیث شریف استدلال دارند که در کتب اهل سنت نقل شده
ایام
عزاداری ها ،گل وخاک را بر سر وتن می پاشد ویا گل را بر سر خود میزنند .ازین کار به حدیث پیامبر اسلام
(ص) استناد میکند که میفرماید
حَدَّثَنَا
عَبْدُ الرَّحْمَنِ، حَدَّثَنَا حَمَّادُ بْنُ سَلَمَةَ، عَنْ عَمَّارِ بْنِ أَبِی
عَمَّارٍ، عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ، قَالَ: " رَأَیْتُ النَّبِیَّ صَلَّى اللهُ
عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فِی الْمَنَامِ بِنِصْفِ النَّهَارِ أَشْعَثَ أَغْبَرَ مَعَهُ
قَارُورَةٌ فِیهَا دَمٌ یَلْتَقِطُهُ أَوْ یَتَتَبَّعُ فِیهَا شَیْئًا قَالَ:
قُلْتُ: یَا رَسُولَ اللهِ مَا هَذَا؟ قَالَ: دَمُ الْحُسَیْنِ وَأَصْحَابِهِ لَمْ
أَزَلْ أَتَتَبَّعُهُ مُنْذُ الْیَوْمَ " قَالَ عَمَّارٌ: " فَحَفِظْنَا
ذَلِکَ الْیَوْمَ فَوَجَدْنَاهُ قُتِلَ ذَلِکَ الْیَوْمَ.
از ابن عباس (رض) روایت است که : من حضرت رسول الله (ص) را در نیمه روز در خواب دیدم در حالى که سر و
صورت او سرشار از غبار و گرد و خاک بود و در دستش شیشه بو که خون را جمع می کرد و
یا می پالید .، عرض کردم: یا رسول الله این چیست؟ فرمودند: این خون حسین و یاران اوست که
از زمین جمع کرده ام، عمار میگوید من آن روز را در نظر گرفتم درست همان روز بود که
سید الشهداء علیه السّلام به شهادت رسیده بودند. مسند أحمد بن حنبل ج4 ص 59، ح2165
ط مؤسسة الرسالة
در ارتباط به
این حدیث میخواهم به چند نکته ایشاره کنم
۱- شکی نیست
که حدیث مذکور در یکی از کتب معتبر احادیث اهل سنت روایت شده که سند و راویان آن توسط علماء
علم حدیث و علم رجال تایید شده .
۲-حدیث مذکور
از یک حالت حزن و غمگینی پیامبر اسلام (ص) بعد ازوفات آن حضرت حکایت
مکند که یکي از اصحاب وی در خواب دیده است نه از حالت حیاتش .
۳- شهادت
امام حسین و یارانش از نظر اهل سنت یکی از فاجعه های است که تاریخ اسلام ثبت نموده
،و ظلم است که در حق نواسه پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت ان حضرت صورت گرفته که قابل پزیرش نیست ..اینکه کی کسانی عامل این قتل
و جنایت شدند وچي کسانی با انحضرت غدر و خیانت کردند تاریخ اسلام آن را ثبت نموده
که از افتاب اشکار است ، این جنایت توسط عده محدودی صورت گرفته که بعضی ها در قتل شان شامل وبعضی ها در خیانت به
آن حضرت ملوث جنایت شده اند ..و در مجموع
اهل سنت ازاینکه دستان شان ازین جنایت پاک
است زبانهای شان نیز پاک نگاه و حفظ میکنند ..
در
رابطه به حدیث فوق گفته میتوانیم که :
۱- خداوند عزوجل در
آیت کریمه فرموده ( الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت لکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام
دینا ) این آیت دلیل تکمیل شریعت و دین اسلام در حیات ان حضرت میباشد ، و من بعد دین اسلام چیزی برای زیاده کردن و کاهش ندارد ، رسول اکرم (ص) دین
را در زمان حیاتش مکمل برای مان رسانیده . چیزی برای اکمال نه
مانده تا آنرا بعد
از وفاتش توسط خوابها بفرستد .اگر چنین عقیده نداشته
باشیم در حقیقت اِیمان مان به آیت فوق کامل نیست .
۲-مسلمانان
مکلف به عملی نمودن اعمال است که در حیات
پیامبر اسلام (ص) توسط وحی به رسول الله (ص) ابلاغ شده و آنحضرت (ص) به مسلمانان ابلاغ نموده و
بعد از وفاتش کسی حق اضافه نمودن و کم کردن
شریعت وترک کردن به
آن را ندارد .
۳- به عقیده
اهل سنت والجماعت خوابها ، روئیاها ،سحر وجادو ، غیب گویی،الهام و چیزی دیگری ازین قبیل .. هیچگاهي نه مصدر شریعت شده میتواند ونه هم عمل کردن به چنین
اعمال و اقوال به مسلمانان لازم میشود اگر این خوابها و الهام ( جز پیامبر در حیاتش) توسط هرکسی دیگر ویا هر شخصی باشد.
۴- حالت که در حکایت حدیث تذکر شده با عمل حقیقی پیامبر
اسلام در زمان حیاتش تطابق ندارد چون ، پیامبر اسلام (ص) در حیاتش با مصیبت های
بزرگتر روبه رو شده بود ، چون وفات خدیجه ، شهات
حمزه ، شهادت جعفر ۰رضی الله عنهم) وفات
اولاد هایش .. ولی هیچ گاهی نه خود را در خاک غلطانیده و نه هم خاک بر سر پاشیده ونه هم غوغای و هیاهوی برپا کرده و نه هم زیاد تر از سه روز عزاداری نموده ..ونه هم
کسی را به این کار هدایت ،تشویق ویا ترغيب نموده ، چون
در حیات (۲۳) ساله نبوتش چنین کاری نه کرده ، بعد از وفاتش حکایت های شبیه به این حکایت حکم تشریعی ویا عملی برای
مسلمانان ندارد و قابل تعمیل نیست .
۵-دین اسلام
دین فطرت است چیزی که به فطرت بشر سازگار باشد ان را هدایت فرموده و چیزی که مخالف فطرت بشر
باشد از ان منع فرموده ،در تمام احادیث صحیح پیامبر اسلام (ص) که واقعا حدیث صحیح
باشد ، افتراء ، کذب و دروغ نباشد چیزی نمی یابید که به فطرت انسانیت در تضاد باشد
..اینکه خاک مالیدن به سر وجسد ، غلطیدن در خاک و گل ، خود زدن به زنجیر و شمشیر ..خلاف فطرت بشر است ، و
در زمان حیات پیامبر اسلام (ص) هیچ گاهی چنین کاری هدایت نه فرموده ، بعد از حیاتش نیز قابل
عملی نمودن وقابل قبول نیست .
نکته مهم برای اهل تشیع :
برای من این سخن قابل تأمل است که چرا اهل تشیع با این حدیث عمل
میکند ؟در حالیکه راوی این حدیث( ابن عباس ) (رض) از
جمله صحابه کرام است که متأسفانه اهل تشیع ان را (کافر و مرتد )میخواند (نعوذ
بالله)؟ اینکه عمل کردن به روایت یک کافر
و مرتد در هیچ دین قابل پزیرفتن نیست چرا اهل تشیع به چنین احادیث عمل میکند ویا
اینکه اهل تشیع درین باره هم از تقیه کار گرفته برای عوام کافر و برای روحانیون مسلمان هستند ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر