۱۳۹۹ شهریور ۲۴, دوشنبه

رفتار پیامبر(صلی الله علیه و سلم) با کودکان

 

رفتار پیامبر(صلی الله علیه و سلم) با کودکان



فرزندان روح و روان و مایه زندگانی ما هستند، آن زمان که بر روی زمین راه می‌روند، یکی از نعمت‌های خداوند بزرگ هستند که به ما ارزانی داشته تا از خوشی‌هایش بهره‌مند شویم. با وجود این همه مشکلات و گرفتاری‌هایی که در این زمان بوجود آمده، باز هم برای یک مادر مصیبت دیده، مایه شادی و آرامش می‌باشند، چون فرزندان یکی از عوامل اصلی شادی زندگی هستند.

اهمیت فرزندان از نظر اسلام

اسلام اهمیت زیادی به فرزند داده و برای زندگیش حامی و پشتیبان قرار داده است، از همان روزی که در بطن مادر بوده، به وجودش اهمیت داده شده است‌. برای همین به پدر و مادر هشدار داده شده که هرگز در حق تربیت فرزندان سهولت به خرج ندهند و به اندازه چشم برهم زدنی از آنها غافل نباشند.

برای همین پیامبر اکرم(ص) ارث زیادی، از جمله: پند و اندرز و داستان‌های آموزنده برایمان به جا گذاشته و یاد داده که چگونه با فرزندانمان رفتار کنیم. چون هیچ کس به مانند پیامبر اکرم(ص) با کودکان مهربان نبوده است، برای همین پیامبر(ص) می فرمود: «وقتی مشغول نماز خواندن می شوم، دوست دارم که نمازم به درازا بکشد، ولی وقتی صدای گریه ی بچه ها را می شنوم، نمازم را زود تمام می کنم، به مانند مادری که صدای گریه بچه اش را می شنود.» (رواه مسلم)

در اینجا به قسمتی از پند و اندرزهای پیامبر اکرم(ص) می‌پردازیم که می فرمود:

بر پدر و مادر واجب است که به فرزندانشان آداب مجالست و رفتار با دیگران را یاد بدهند، تا اینکه در حضور بزرگان، پایشان را دراز نکنند و قبل از بزرگترها حرف نزنند. همانگونه که از (سمره بن جندب) بازگو می‌کنند که می‌فرمود: ‌«لقد کنت على عهد رسول الله صلى الله علیه وسلم غلاماً، فکنت أحفظ عنه فما یمنعنی من القول إلا أن ها هنا رجالاً هم أسن منی» (رواه مسلم). یعنی: «من در زمان پیامبر(ص)‌ بچه بودم که با ایشان معاشرت می کردم و از ایشان چیزهایی را یاد می‌گرفتم، ایشان مانع صحبت کردنم نمی‌شد، فقط زمانی این کار را می‌کرد که چند نفر بزرگتر از من در آنجا حضور داشتند

همچنین داستانهایی از زندگی ایشان وجود دارد که حاکی از اهمیت زیاد ایشان به بچه‌ها می‌باشد. این فرموده را بخاری از ابن عباس(رض) روایت می‌کند و می‌فرماید: عمر بن خطاب(خدا از او راضی باشد) من را به میان مردان پیر و مسن بدر می‌برد و عده ای از آنها می‌گفتند: ما هم که بچه ی این سنی داریم، برای چی این بچه را به میان ما آورده‌ای؟ او هم می‌فرمود: این از بچه هایی هست که آموزش دیده است.

همچنین می‌گوید: یکبار من را در میان بزرگ مردان تنها گذاشت! من را تنها برای این میان آنها تنها گذاشت تا به من نگاه کنند. می‌گوید: عمر فرمود: در مورد این آیه چه می‌گویید: «إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا»؟ (سوره نصر)

عده ای از آنها گفتند: در این آیه به ما فرمان داده شده که چون یاری خدا و پیروزی فرا رسد، می بینی که مردم دسته دسته به دین خدا در آیند، پس به ستایش پروردگارت نیایشگر باش و از او آمرزش خواه که وی همواره توبه پذیر است. عده ای هم گفتند:‌ نمی ‌دانیم و چیزی نگفتند‌. این بار به ابن عباس رو می کند و می گوید: تو هم این را می گویی؟ گفت: خیر. فرمود: پس چه می گویی؟ گفت:‌ معنی این آیه عبارت از خبر نزدیک شدن وفات پیامبر(صلی‌الله علیه و سلم). خداوند به پیامبر چنان فهمانده که آنگاه پیروزی و نصرت خداوند به وقوع پیوست که فتح مکه را در برمی‌گیرد، این نشانه ی نزدیک شدن وفات توست. پس اگر اینطور است، تو هم پروردگار خود را ستایش کن و از او آمرزش بخواه، چون تنها خداوند توبه‌پذیر است. در اینجا عمر می فرماید: آنچه من هم می دانم، همانی است که تو می گویی.

پس خیلی مهم است که با بچه ها گفتگو کرده و با توجه به مرحله‌ی رشدی که در آن قرار دارد، رأی و نظر آنها پرسیده شود.

دوم: یاد دادن و فهماندن بعضی مسایل به فرزندان از طریق شوخی و بازی کردن با آنها، که همچون مدرسه‌ای برای آنها مفید است و سود زیادی برای یادگیری و پرورش بچه ها دارد، چرا که یاد دادن به این روش تو را به عمق سایکلوژی او می‌رساند.

برای همین بسیاری از فرموده ها بر این روش تأکید دارند. در داستانهایی که امام بخاری و مسلم از انس پسر مالک(خدا از آنها راضی باشد) روایت کرده‌اند که می فرمود: «کان النبی صلى الله علیه وسلم أحسن الناس خلقاً، وکان لی أخ یقال له أبو عمیر، وکان إذا جاء قال: ” یا أبا عمیر ما فعل النغیر» یعنی: پیامبر اکرم(ص) دارای بهترین و مناسب‌ترین راه و روش بوده است، برادری به اسم ابوعمیر داشتم، زمانی که پیامبر اکرم(ص) می‌آمد، می فرمود: ای ابوعمیر چه بر سر نغیر آمده؟ (نُغیر از کلمه نغر آمده که اسم پرنده ای بود که ابو عمیر با او بازی می کرده است)

همچنین می گوید: پیامبر(ص) به خانه مان می آمد و زیر اندازی را که روی آن می نشست طلب می‌کرد، ما هم برایش می آوردیم و خود آن را گردگیری می کرد، بعد بلند می شد روی آن نماز می خواند و ما هم به دنبال او نماز می خواندیم. در اینجا درس بزرگی در مورد تربیت فرزندان می آموزیم، محبت و دوست داشتن را با انجام دادن کارهای مشارکتی با آنها و کمک و تشویق برای به انجام رساندن تکالیف دینی به آنها آموزش دهیم، تا زمانیکه بزرگ شدند برای انجام دادن فرایض دینی محکم و پایدار باشند.

سوم: با نرمی و آرامی و مهر و محبت با آنها برخورد شود.

همانطور که گفته می‌شود روزی پیامبر(ص) در بازار راه می رفت، ابوعمیر را می بیند که گریه می کند، از او می پرسد که برای چه گریه می کنی؟ او هم می گوید: آخه پدرم (نغیر) مرده ای پیامبر خدا(ص)، پیامبر خدا(ص) هم او را دلجویی می‌کند و با او بازی می کند تا او را آرام می کند و لبخند را بر لبانش می نشاند. در این هنگام عده‌ای از یاران پیامبر(ص) از آنجا گذر می‌کنند که می بینند پیامبر(ص) ‌با ابوعمیر نشسته است. از ایشان می‌پرسند که چکار می کنید ای پیامبر خدا؟ پیامبر هم می فرماید: نغیر فوت کرده، آمدم تا به ابوعمیر تسلیت بگویم. این فرموده، به صراحت مهر و محبت پیامبر(ص) نسبت به کودکان را نشان می دهد.

چهارم: از راه کادو دادن به کودکان به آنها نزدیک شویم.

همانند فرموده ی مسلم که از ابوهریره(رض) روایت می کنند مشخص می شود، که می فرماید: «کان الناس إذا رأوا أول الثمر جاءوا به رسول الله صلى الله علیه وسلم، فإذا أخذه قال: ” اللهم بارک لنا فی ثمرنا وبارک لنا فی مدینتنا ” ثم یدعو أصغر ولید یراه فیعطیه ذلک الثمر» یعنی: مردم وقتی می دیدند که میوه ی درختانشان رسیده است، از آنها می چیدند و برای پیامبر(ص) می آوردند، ایشان هم میوه را می گرفت و روی آن دعا می خواند و می فرمود:‌ خدایا به میوه هایمان برکت بفرما، خدایا به شهرمان برکت عطا بفرما، بعد کوچکترین بچه ای را که می دید، او را صدا می کرد و به او می داد.

پنجم: نباید با کودکان با دوز و دروغ بر انجام کاری پافشاری و اصرار کرد.

از عبدالله پسر عامر(خدا از او راضی باشد) نقل شده که می‌فرماید: با پیامبر(ص) نشسته بودیم که مادرم مرا صدا زد و گفت: بیا چیزی بهت بدهم. پیامبر(ص) به مادرم فرمود: نمی‌خواهی چیزی به او بدهید؟ مادرش هم گفت: می‌خواهم یک دانه خرما به او بدهم، پیامبرخدا(ص) هم به او گفت: اگر چیزی به او ندهید، یک دروغ برای شما نوشته می‌شود.

پس دروغ گفتن با فرزند، او را طوری بار می‌آورد که هیچ اعتمادی به پدر و مادرش نداشته باشد و دروغ گفتن را بیاموزد و در آینده هم دروغگو ‌شود.

ششم: ادب و تنبیه کردن فرزند به همراه روشن کردن دلیل تنبیه.

از ابی هریره(رض) روایت می‌کنند که در یکی از روزها حسن پسر علی(ع) یک دانه خرما از صدقه بر می‌دارد و به طرف دهانش می‌برد که پیامبر(ص) می‌فرماید: کخ کخ دورش بینداز، آیا نمی‌دانستی که ما صدقه قبول نمی‌کنیم.

در اینجا برایمان روشن می‌شود که چگونه آموزش‌ها و دانسته‌هایمان را با نرمی و آرامی به فرزندانمان منتقل کنیم، که اگر این کار سازگار نبود، از روش دیگری برای یادگیری فرزندان استفاده کنیم.

بچه‌ها به مانند گِل هستند، یعنی هر طور که بخواهی، می‌توانی آنان را شکل دهی، ولی اگر این گِل خشک و سفت شد، دیگر نمی‌توانی این کار را بکنی و هر کاری بکنی می‌شکند! به همین خاطر آنقدر مهم است که در همه کارها و رفتارهایمان از راه و روش پیامبر(ص) پیروی کنیم و به مانند رفتار او با فرزندان رفتار کنیم.

http://sozimihrab.org/%

 

۱۳۹۹ شهریور ۱۳, پنجشنبه

څارنوال څوک دی ؟

 

 


لیکنه : محمد شفیق صادق

 څارنوال هغه څوک دی چې د حکومت په نمایندګی او د عامه مصلحت په اساس د تورنو په وړاندې اسناد راټولوي او دعوا پرې اقامه کوي
ډ څارنوال دندې :

۱-د جرمونو تحقیق ( څیړل) جزایی دعوه اقامه کول او په محکمو کې د تورن په خلاف دعوه په مخ بیول .

۲-د محکمو د قطعي پریکړو او حکمونو د تنفیذ د بهیر او آزادی د سلب د ځایونو څارنه .

۳- د جزا د تطبیق او جزایی اجرائاتو د بهیر څارنه او په محبسونو کې د بنیدانو د خلاصون اجرائات .

د څارنوال له خوا د لازم الاجراء کارونو تطبیق

څارنوال باید لاندي قواعد په نظر کې ونیسي :

۱-د څارنوال استقلالیت

 څارنوال باید په خپلو کړو کې استقلالیت ولری ، د چا تر اغیزی او اثر لاندی را نه شي ، خپل کار په مستقل ډول د قوانینو په رڼا کې او د اسنادو په نظر کې نیولو سره تر سره کړي .

۲-د څارنوال بی طرفی

څارنوال باید د متخاصمو تر منځ د یوې خوا پلوي ونه کړي ، بلکه خپله بي طرفی وساتي  ، د مجنی و مجنی علیه او حکومت سره د تعامل په صورت کې خپله بی طرفی په ټولو برخو کې حفظ کړي

۳- په اجرائاتو کې د څارنوال د کار سرعت

څارنوال باید خپل اجرائات په سرعت سره تر سره کړي ، له بی ځایه وخت ضایع کولو ،او د دوسیی له خنډولو ډډه وکړي  ،. بی خایه ځنډ کول د عدالت په تطبیق کي خنډ راولی

نو کله چې د پولیسو له لوري څارنوال ته دوسیه وسپارل شي ، هغه بیله ځنډه تصمیم پري نیسی او کار به پري پیل کوي چې د جزایی اجرائاتو قانون د (۴۹) مادی په اساس باید په لاندی ډول خبل کار تکميل کوي

۱- په قباحت کي تر (۱۰) ورځو پوري ، ۲- په جنحه کې تر (۲۷) ورځو پوري . ۳- په جنایت کې تر (۷۵) ورځو پوري


د څارنوال اجراءت :

په څارنوالی کې کار په دوو برخو ویشل کيدای شي

۱-  د تحقیق برخه ۲- د تعقیب برخه

۱- د تحقیق برخه : په دی برخه  کې ټاکلی څارنوال جرمی قضیه په دقت او د ژوره توګه څيړی د تورن سره به خبری او تحقیق کوي ،،د پیښې ځای ته به ځې ،له خلکو به پوښتنې کوی ، د پولیسو په لاس کې اسناد او مدارک په څیړی .او خپل ټول توان به په کار اچوی چې د پيښې اړوند ټول اسناد مکمل کړی ، وروسته که چیری نوموړی  د تورن به هکله پوره اسناد ونه موندل  نو د جزایی اجراءتو د (۱۶۹) مادی له مخې د هغه په بی ګناهی او د دعوا د نه اقامی  قرار صادر کړی او دوسیه به حفظ شی ،خو که یې د جرم په هکله کره او پوره شواهد او اسناد تر لاسه کړل ، نو دوسیه کې به خپل نظر ولیکی او د تعقيب څارنوال چې د څارنوالی له لوري ټاکل کيږي وسپاري .

۲- د تعقیب برخه   تعقیب څارنوال به دوسیه په دقیق ډول مطالعه کړي که نیمګړتیا په کې ولیدل شی بیرته به یی لومړی څارنوال ته او که ستونزه ونه لری د تعقیب څانوال به اتهام نامه یا صورت دعوا تر تيب کړي او دوسیه به رسما  محکمی په د مکتوب په اساس وسپاری  ، کله چې دوسیه وسپارل شوه ، لاندی حقوقی نتایج رامنځ ته کوی :

۱- د عوا د مخه د تحقیق مرحله ختمه او د دعوا د پیل مرحله پیل کیږي

۲-د ظنون او تورن نوم په متهم باندی بدلیږی\

۳- د دعوا د تعقیب مسؤلیت د پولیسو او د تحقیق له څارنوال څخه د تعقیب څارنوال ته اوړی او دعوه به په مخ وړي .

د صورت دعوا ترتيب

لومړی برخه :د صورت دعوا په لومړی  برخه کې په قضیه کې د شاملو اشخاصو لکه ( متهم ، مجنی علیه ، څارنوال ) شهرت او د متهم د نیول کیدو او حبس نیټه ، د محکي ځای ... لیکل کيږی

دوهمه برخه : په دی برخه کې د جرم ډول او د پیښې څرنګوالی ، مشدده او مخففه حالات ،  لیکل کيږي  ، همدا ډول د متهم په ګټه او د هغه د جرم د کمیدو په اړه که کوم دلایل موجود وی هم لیکل کيږي .

دریمه برخه : په دی برخه کې ټول هغه دلایل لیکل کيږی چې د متهم جرم پری ثابت کيدای شی چې دا دلایل عبارت دی له : د تورن اقرار ، د شاهدانو شهادت . سندونه ، د مضنون مخامخ پیژندل ، قراین ، د جرم اثار  ، دجرم مدارک ، او داسی نور .

څلورمه برخه : په دی برخه کې څارنوال د موجوده دلایلو په اساس او د قانونی موادو په بنست متهم ته د  جزا غوښتنه کوي .

  ملاحظه : د تحقیق او څیړني په ټوله موده چې څوک حق مخ لری ، تورن د وهلو ، ډبولو ، توهین ، تهدید ، تطمیع ، نیشي  او دوکي  له لاری په څه ویلو او اقرا  کولو مجبور کړی ، او هغه کولای شي کاملا په خپله خوښه اقرار وکوي او یا  یې رد کړي .

د محکمي د پریګړې په اړوند د څارنوال اجراءت :

کله چې دوسیه د ابتدایی محکمي د قاضیانو له لوری چې بیا به وروسته بحث پری وشي وکتل شي ، نو محکمه دائره کيږي د دواړو خواوو ، څارنوال او مدافع وکيل خبرې اوري د متهم خبری هم اوری وروسته محکمه د دوسیې په هکله پریکړه کوي

د محکمي د پریګړي منل:

په لاندی حالاتو کې څانوال د محکمي پریکړي ومني :

۱-کله چې ډاډ حاصل شی چې د محکمی پریکړې د قانون د حکمونو سره سمي تر سره شوي دي.

۲-کله چې د محکمي پریکړه د څارنوال د غوښتني مطابق تر سره شوې وي .

۳-کله چې د جرم او جزا تر منځ تناسب  موجود وي ،

په هغه صورت کي چې څارنوال په پریګړه اعتراض کولای شی:

۱-چې پریکړه د قانون د حکمونو سره سمه نه وی تر سره شوی ، جرمی وصف تغیر موندلی وي او یا په جرمی وصف کې تغیر راغلی وي .

۲-کله چې بریکړه له جرم او جزا سره تناسب ونه لری

۳-کله چې د قانون په تأويل او تفسیر کې تیروتنه راغلی وی

۴-کله چې د قضیی له حالت او حقیقت  څخه نا ریښتینی ارزونې او پایلې رامنخ ته شوې وي.

۵- کله چې له موجب او د لیل برته د قضایی استرحام اورافت له حالتونو بی خایه استفاده شوي وي .

۶- کله چې د قانون په تطبیق کې اشتباه وی لکه :د جرم لپاره یوه ماده ټاکل شوی وي خو قاضي د همدي قانون بله ماده تطبیق کړې وي

۷- د جرم په وصف کې اشتباه : چې جرم یو شی وی او جزا د بل شی ورکول شوي وي