روایات زیادی در کتب اهل تشیع که در سایت های انترنیتي نیز نشر شده وجود دارد بر اینکه زمین کربلا بهتر وبرتر از کعبه است ، به اساس همین روایات شیعیه بان به زیات کربلا میروند وعقیده دارند که یک زیارت کربلا برابر صدها وهزاران حج کعبه است ..این رویات که شیعه یان در سایت های شان روایت کرده متن بعضې انها را درینجا کاپی میکنم :
امام
سجاد(ع) فرمود: «خداوند متعال بیست و چهار هزار سال قبل از اینکه زمین کعبه را
خلق کند و آنرا حرم قرار دهد، زمین کربلا را آفرید و آنرا حرم امن و مبارک
گردانید، و هرگاه خداوند بخواهد کره زمین را لرزانده و حرکتش دهد [شاید کنایه از
قیامت باشد] زمین کربلا را همراه تربتش در حالىکه نورانى و شفّاف هست بالا برده و
آنرا در برترین باغهاى بهشت قرار داده و بهترین جای سکونت قرار میدهد و در آنجا
کسی غیر از انبیای مرسل یا پیامبران اولو العزم سکونت نکنند. این زمین در میان باغهاى
بهشت میدرخشد همانگونه که ستاره درخشنده بین ستارگان نورافشانى مینماید، نور
این زمین چشمهاى اهل بهشت را تار میکند و با صدایى بلند میگوید: من زمین مقدّس
و طیّب و پاکیزه و مبارکى هستم که سید الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود
دارم».[1]
امام
صادق(ع) فرمود: «زمین کعبه در مقام فخر بر مکانهای دیگر گفت: کدام زمین مانند من
است، در حالیکه خداوند خانهاش را بر پشت من بنا کرده و مردم از هر راه دورى
متوجه من میشوند، و حرم خدا و سرزمین امن قرار داده شدهام؟!! خداوند متعال به
سویش وحى کرد و فرمود: بس کن و آرام بگیر! به عزّت و جلال خودم قسم آنچه را که تو
براى خود فضیلت میدانى در قیاس با فضیلتى که به زمین کربلا بخشیدهام، همچون قطرهاى
است نسبت به آب دریا که سوزنى را در آن فرو برند و آن قطره را با خود بردارد، و
اساساً اگر خاک کربلا نبود این فضیلت براى تو نبود و نیز اگر نبود آنچه که این خاک
آنرا در بردارد تو را نمیآفریدم و خانهای را که تو به آن افتخار میکنى خلق نمیکردم.
بنابراین، آرام بگیر و ساکت باش و متواضع و خوار و نرم باش و نسبت به زمین کربلا،
غرور و خودبزرگبینی و سرکشی از خود نشان مده و اگر چنین کنی تو را فرو برده و در
آتش جهنّم قرارت میدهم».[2]
تمام
موارد فوق کاملاً توجیه پذیر است، زیرا اگر نبود شهادت امام حسین(ع) در کربلا،
امروز نه از طواف خبری بود، نه از کعبه و نه از اسلام!؟؟
چنان که امام باقر (عليه السلام) در
روایتی فرمودند:
«كسى كه از روى شوق و ذوق به زيارت
امام حسین (علیه السلام) برود، خداوند متعال هزار حجّ و هزار عمره قبول شده برايش
مىنويسد و اجر و ثواب هزار شهيد از شهداء بدر و اجر هزار روزه دار و ثواب هزار
صدقه قبول شده برايش منظور مىشود
...»[3]
راوی میگوید: امام صادق علیه
السلام به من فرمودند: تاکنون چند مرتبه حج را بجا آوردی؟ عرض کردم: نوزده مرتبه.
فرمودند: اگر حجت را بر بیست برسانی (در ثواب) مثل کسی هستی که یک بار قبر امام
حسین علیه السلام را زیارت کرده است.(۴)
در روایات متعددی نقل شده است که
زیارت امام حسین علیه السلام معادل حج و عمره میباشد، همچنین روایات مختلفی وجود
دارد که زیارت امام حسین (علیه السلام) معادل یک حج، دو حج، بیست حج، سی، هفتاد،
هشتاد، صد و هزار حج است و البته بدیهی است این ثوابهای مختلف به حسب مراتب
معرفت و رعایت آداب و شرایط زیارت میباشد.
[1]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل
الزیارات، محقق و مصحح: امینی، عبد الحسین، ص 268، دار المرتضویة، نجف اشرف، چاپ
اول، 1356ش.
[2]. همان، ص 267.
[3] - الحر العاملي، محمد بن الحسن (متوفاي1104هـ)، تفصيل وسائل الشيعة إلي
تحصيل مسائل الشريعة، ج 14، ص 453، تحقيق و نشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لإحياء
التراث، الطبعة الثانية، 1414هـ.
۴- ثواب
الاعمال، ص ۹۲، کامل الزیارات، باب ۶۶٫
قبل از اینکه به صحت وسقم این روایات بپردازم میخواهم نظر یکې از علماء شیعه (مهدی سائلي) در باره این دو روایت اولی درسایت (https://www.mehrnews.com/news/ ) زیرعنوان ( نقد بر مقایسه مکه با کربلا) نشر شده به شما کاپي کنم او چنین مینویسد:
۱. دو روایت اولی از جهت سندی ضعیف هستند. اتحاد یکی دو روای ناشناخته در سند همه این روایات نیز نشان میدهد که همه آنها با رویکرد خاصی نقل شده اند. در یکی از این روایات بیان شده که آمده است که زمین مکه نزد خداوند فخرفروشی میکرد که: «کدام زمین مثل من است، و حال آنکه خداوند خانهاش را بر پشت من بنا کرده و مردم از هر راه دوری متوجه من میشوند، و حرم خدا و مأمن قرار داده شده ام؟»
خداوند
نیز به زمین مکه تشری میزند و میگوید: «بس کن و آرام بگیر...الی آخر روایت . در این متن داستانی و عوامانه صحبت
کردن زمین مکه را هم که بپذیریم، فخرفروشی آن را چگونه قبول کنیم؟! مگر زمین انسان
است که فخر فروشی کند؟! اصلاً انداختن زمین مکه در آتش جهنم و عذاب آن را چگونه میتوان
تصور کرد؟!
همچنان در مابقی این روایات آمده
است: «خداوند تبارک و تعالی بیست و چهار هزار سال پیش از خلقت کعبه زمین کربلاء را
آفرید و آن را مقدس و مبارک قرار داد» این روایات در تعارض با قرآن و سایر روایات
ائمه (ع) هستند. زیرا در روایات آمده است که اول نقطهای از زمین که سر بر آورد
محل کعبه بود و از آن تعبیر به دحوالارض میشود، و قبل از زمین کعبه اصلاً زمینی
وجود نداشته است. در روایات تصریح شده که اولین زمینی که خلق شده زمین کعبه بوده
است.(رک: کافی، چاپ دار الحدیث، ج ۸، ص ۱۷
و من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۲۴۱)
قرآن
کریم نیز میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ
مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمینَ؛ نخستین خانهای که برای مردم قرار داده شد، همان
است که در سرزمین مکّه است، که پر برکت، و مایه هدایت جهانیان است.» (آلعمران/۹۶) از
این رو مردی از امیرالمؤمنین (ع) سؤال کرد: چرا مکه را امالقری (مادر شهرها) مینامند؟
فرمود: «لأنَّ الأَرْضَ دُحِیَتْ مِنْ تَحْتِهَا»؛ چون زمین از زیر آن گسترش
یافت.(علل الشرائع، ج ۲، ص ۵۹۳)
۲-. اما
اصلیترین اشکال به روایات برتری کربلا نسبت به کعبه،
تعارض آنها با روایاتی است که میگویند: برترین و محبوبترین نقطه زمین نزد
خداوند، خانه خدا، مسجد الحرام و مکه هستند. این روایات از ائمه اطهار (ع) بیان
شدهاند و صراحت در این مطلب دارند. در روایتی از امام صادق (ع) نقل شده است: «
أَحَبُّ الْأَرْضِ إِلَی اللَّهِ تَعَالَی مَکَّةُ وَ مَا تُرْبَةٌ أَحَبُّ إِلَی
اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ تُرْبَتِهَا وَ لَا حَجَرٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ
عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ حَجَرِهَا وَ لَا شَجَرٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ
جَلَّ مِنْ شَجَرِهَا وَ لَا جِبَالٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ
جِبَالِهَا وَ لَا مَاءٌ أَحَبُّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ مَائِهَا؛
دوست داشتنیترین زمین نزد خداوند، سرزمین مکه است. نزد خدا نه خاکی از خاک آن
محبوبتر است، نه سنگی از سنگ آن، نه درختی از درخت آن، نه کوهی از کوههای آن و
نه آبی از آب آن.» (من لا یحضره الفقیه، ج ۲،
ص ۲۴۳)
در
روایت دیگری از امام باقر (ع) آمده است: «مَا خَلَقَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ
تَعَالَی بُقْعَةً فِی الْأَرْضِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْهَا وَ أَوْمَأَ بِیَدِهِ
إِلَی الْکَعْبَةِ وَ لَا أَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهَا لَهَا
حَرَّمَ اللَّهُ الْأَشْهُرَ الْحُرُمَ فِی کِتَابِهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّماواتِ
وَ الْأَرْضَ؛ خداوند تبارک و تعالی قطعهای از زمین که نزدش محبوبتر از کعبه
باشد، نیافریده است و با دستش اشاره به کعبه کرد و [فرمود:] قطعهای از زمین که
نزد خداوند عزوجل از کعبه گرامیتر باشد، وجود ندارد. به خاطر کعبه خداوند ماههای
حرام را در کتاب خود از روزی که آسمانها و زمین را آفرید، مقرر کرد.» (همان)
در
روایت دیگری آمده است که که خداوند از میان هر چیزی، چیزی را برگزید و از زمینها
مکه را برگزید، از مکه مسجد الحرام را برگزید و از مسجد الحرام کعبه را برگزید.
(الغیبة للنعمانی، ص ۶۷)
در نتیجه این بحث میتوان ګفت :
۱-از تعارض این روایات
راویان وتعارض ان بر قران ، لهجه عامیانه وداستانی روایت برتری کربلا برکعبه به این نتیجه میرسیم که این روایت
در اصل جعلی بوده وهیچ اعتبار ندارد .
۲-اینکه چرا کربلا انقدر فضلیت در روایات اهل تشیع دارد
؟ چون در انجا امام حسین دفن شده ودیګر هیچ چیزی برتری ندارد ولی سوال درایجا است که اگر
فضیلت کربلا به وجود بدن امام حسین است، پس چرا مدینه که بدن پیامبر در آن قرار
دارد افضل نیست. مګر امام حسین بر جدش پیامبر اسلام برتری
داشت ؟ از اینجا معلوم میشود که روایات برتری کربلا بر کعبه فقط از روی افراط بیدون تحقیق
در اسناد روایات و از روی تعصب در کتب شیعیه یان ګنجانیده شده که
هدف انها تقدیس امام حسین در
برابر رسول خدا ویا ، هدف آنان خراب کردن دین اسلام است...
۳- فضلیت واهمیت مسجد الحرام ، کعبه و مکه به این ایات قران کریم ثابت است حالا از اخندهای اهل تشیع میخواهم بدانم که اهمیت وعظمت کربلا را برای من ثابت کنند که به کدام آیت قران کریم ثابت است
((إِنَّ الَّذِينَ
كَفَرُوا وَيَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِي
جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاكِفُ فِيهِ وَالْبَادِ وَمَنْ يُرِدْ فِيهِ
بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِيمٍ وَإِذْ بَوَّأْنَا
لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا وَطَهِّرْ
بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْقَائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ....)) [الحج:26].
((وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِيمَ مَكَانَ
الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئًا..)) [الحج:26].
((وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ
وَالْقَائِمِينَ)) [الحج:26]،
((وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً
لِلنَّاسِ وَأَمْنًا وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلًّى وَعَهِدْنَا
إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ
وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ...)) [البقرة:125].
((رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِنْ
ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا
لِيُقِيمُوا الصَّلاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ))
[إبراهيم:37]،
((عَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ
وَإِسْمَاعِيلَ أَنْ طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ
وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ)) [البقرة:125].
((وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا وَارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَرَاتِ مَنْ آمَنَ مِنْهُمْ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الآخِرِ قَالَ وَمَنْ كَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلِيلًا ثُمَّ أَضْطَرُّهُ إِلَى عَذَابِ النَّارِ وَبِئْسَ الْمَصِيرُ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ)) [البقرة:129
إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ
وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكًا وَهُدًى لِلْعَالَمِينَ فِيهِ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ مَقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَنْ
دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ
إِلَيْهِ سَبِيلًا وَمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ [آل
عمران:96- 97].].
۴- تمام اعمالیکه فضیلت آن ثابت شده باشد وبراساس ان باید ثواب ومکافات مرتب شود باید
به حکم خداوند ویا پیامبر اسلام (ص) صورت
ګرفته باشد ،چون ثواب وپاداش دادن کار خداوند است ،حتی پیامبر اسلام نیز نمی تواند
بیدون اجازه خداوند پاداش برای کاری تعیین
کند، و پاداش اعمال از طرف خداوند به پیامبرش توسط وحی ابلاغ ګردیده ،ورنه پیامبر
هم از خود پاداش تعیین نه نموده ،حالا سوال درینجا است که پاداش وثواب دادن اعمال
که اهل تشیع بران قايل اند که نه از طرف خداوند تعیین شده ونه از طرف رسولش پس کی
است که این اعمال را پاداش بدهد ؟ امامان اهل تشیع که پاداش را تعیین میکند از
کدام منبع دانسته که خداوند بر ان آعمال پاداش وثواب میدهند ؟ایا وحی برانها نازل
میشد ؟ ایا پیامبر برایشان ګفته ؟ یا اینکه انها فقط برای تشویق پیروان شان چنین
پاداشهای بیدون امر خداوند تعیین نموده ، اهل تشیع باید از آخندان این سوال کنند که
پاداش وثواب زیارت کربلا را کی تعین نموده وبه کدام دلیل ؟ ایا امامان که روایات
از انها مبنی بر فضلیت کربلا وحرم های
دیګر وارد شده به کدام اساس به خود حق میدهند که چینین اعمال در دین زیادت نمایند
و کی پاداش شان میدهند ؟البته ما به این باور هستیم که در روز قیامت چینین بدهت های که نه خداوند
امر کرده باشد ونه رسولش هیچ ارزش ندارند .این مثلکه یک مامور یک اداره بیدون
مشوره ویا اجازه مدیر اداره به همکارانش پاداش ورتبه تعیین میکند که هیچ ارزش در
غیاب مدیر ندارد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر