ایا این واقعیت است که امامت از علی غصب شده و فاطمه توسط عمر به شهادت رسید ؟
به اساس اعتقاد
اهل تشیع علی (رض) ولي خداوند و بعد از وفات پیامبر (ص) وصي وی
و خلیفه مسلمین بوده ،ولی در روز
وفات پیامبر اسلام ګروه از مسلمانان به شمول ابوبکر ، عمر ..ودیګران در غیاب
آنحضرت خلافت را غصب نموده و حق علی
(رض) که خداوند ورسولش برایش انتخات کرده
بود از وی غصب کرده بود و حتی در انتخاب (عمر وعثمان) (رض) نیز همین غصب صورت ګرفت .
علاوه براین ادعاء
،اینها ادعاء دارند که در وقت انتخاب ابوبکر (رض) عمر (رض) امده دروازه خانه علی
(رض) را به زور زد فاطمه (رض) را نیز که حامله بود در شکم زد ،در نتیجه همین خشونت
طفل فاطمه ضایع شد و او هم از همین خشونت مریض بالاخره به شهادت رسید ، این در
حالیکه علی (رض) با جمع از بنی هاشم هم در همین جا حاضر بودند وانها هیچ عکس العمل
نشان نه داد ،،
حالا این سوالات مطرح
میشود :
1- اګر رسول الله (ص) وصی بودن علی (رض) را در
غدیر خم اعلان کرده بود و همه صحابه به این اعلان خبر بودند چرا هیچ کسي در روز
انتخاب ابوبکر اعتراض نه کرد ، اګر این روز حالت فوق العاده داشت ، چرا در روز
انتخاب عمر ، بار سوم انتخاب عثمان اعتراض نه کردند ؟ ایا این ممکن بود که هزاران صحابه کرام همه از این حق که پیامبرشان
اعلان کرده بود خاموش باشد و یا چشم پوشي نمایند ؟
2- اګر چشم پوشی کرده باشد پس هیچ کسی نه بود که
طرفدار علی باشد وهمه از ان جناب روی ګشتاندند که این کار در حق انها ممکن نه بود
.و علی (رض) انقدر بی کس و بی اهمیت بود که در بین هزاران صحابی هیچ کسی هم به
طرفداری وی صدا بلند نه کرد در حالیکه همین اشخاص در وقت خلافت علی با وی بیعت نمودند
و تحت امر وی در جنګها و فتوحات شریک شدند پس چیطور در اول ان انتخاب نمودند و در
اخر این انتخاب .
3- این در حالیکه علی(رض) با هر سه صحابی و
خلیفه اسلام به اندک تأخیر بیع نموده بود و تحت فرمان همین خلفاء کار میکرد و
قضاوت را به دوش داشت ،
4- اګر علی (رض) واقعا ولی خدا ووصی خدا و
پیامبرش بود و او خلاف این هدایت بیعت میکرد ایا این کارش سرپیچې از حکم خداوند
ورسولش نه بود ؟ چرا مثل حسین قیام نه نموده تا در همان روز به شهادت میرسید ..؟
5- در صورت واقعیت حادثه دوم چیطور ممکن بود که در حضور علی (رض) و ګروه از بنی هاشم عمر (رض) چنین کار و جنایت را مرتکب میشد ، علی و بنی هاشم هیچ عکس العمل از خود نشان نه دادند این حالت به این دلال میکند که : ممکن علی (رض) به کشتن وزخمی کردن فاطمه (رض) راضی باشد چون فاطمه (رض) مانع ازدواج دوهم و سوم انحضرت بود ، ویا اینکه انقدر بیچاره و ضعیف بود که نتوانست از ناموس و عزت خود دفاع کند که این هر دو احتمال در حق وی ګستاخی بزرګ است ..احتمال سوم اینکه اصلا جریان چنین نه بوده و داستان سرایان اهل تشیع بخاطر جزب احساسات مردم این داستانها را از خود ساختند که هیچ حقیقت ندارد مثلکه اهل سنت بهاین باور اند که این همه داستانها صرف برای جزب مردم ساده لوح سرایده شده ،که هیچ حقیقت ندارد .
6- غلی الرغم این همه دشمنی ها که به اعتقاد اهل تشیع بین علی و عمر بود چرا علی دختر خوردش در نکاج عمر در اورد ؟ و چرا تا اخرین روز از حیاتش نه از کشتن فاطمه سخن ګفت و نه از غصب خلافتش ؟
7- اګر کسی مثل علی (رض) انقدر بی کس بی یار و یاور باشد که در بین
هزاران نفر حتی کسی ندارد که به حق بودن وی شهادت دهد ، اګر کسی انقدر ضعیف و
ناتوان باشد که از ناموس و عزت خود دفاع کرده نمو تواند ایا این شخص مستحق این است
که امامت بزرګ مسلمین را به دوش ګیرد ؟ که این سوال هم در حق وی ګستاخی است .
8- حقیقت امر این است که نه علی (رض) مظلوم ، بی
کس و بی یار ویاور بود ،ونه هم ناتوان و ضعیف بود ،این همه داستانها تهمت های است که عده از شیعیه یان متعصب ویا دشمنان اسلام بخاصر جلب احساسات مردم
و اختلاف بین مسلمین ساخته ، نه علی دشمن
ابوبکر ،عمر او عثمان بود ونه اونها ، همه
با هم برادر وار زندګی کرده تا اخرین رمق حیات شان از اسلام افاع کردند بالاخره به
شهادت رسیدند ..
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر